به بهانه روز زنان، ارزشهای اسلامی و پایداری ملی
همت مادرانه، حماسه جاودانه!
چهارمین روز از هفته دفاع مقدس که به نام روز «زنان ارزشهای اسلامی، و پایداری ملی» نام گرفته به حقیقت نهفته و راز سر به مهری از ابعاد وجودی انقلاب اسلامی ایران پرداخته که تاکنون آنگونه که بایسته و شایسته این قشر تاثیرگذار است توجه نشده است.
نقشآفرینی زنان با نهضت اسلامی و جنبش امام خمینی (ره) از همان ابتدا گره خورد، چرا که بانوان و مبارزان بیشماری بودند که در روزهای مبارزه طعم و تلخی زندان را چشیدند، و یا هنگام فراق همسران مبارزشان در زندانها و تبعیدگاهها جای خالی آنها را با صبوری پر کردند. میادین مبارزه، راهپیماییها، امدادرسانیها و تظاهراتها و درگیریهای مسلحانه پر بود از زنان، دختران و بانوان شجاع، مبارزه و در بحبوحه پیروزی انقلاب این حضور چشمگیرتر و حساستر و ابعاد و گستره آن عمیقتر شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی زمانی که تهاجم همهجانبه دشمن و هجوم سنگین نظامی بعثیها آغاز شد در سراسر جبهههای نبرد شاهد حضور و حماسهآفرینی بانوانی هستیم که در صحنههای گوناگون در کنار مردان به مقابله با دشمن بر میخیزند.
زنان و بانوان ما در این ایام سرنوشت ساز که دشمن بر مرزها و شهرهای ما تاخته بود با تأسی به زنان مبارزی چون سمیهها و امه وهبها با همتی مادرانه در جبهه و پشت جبهه علاوه بر شارژ روحی فرزندان و پدران خویش، با صبوری و حوصله راه را برای حضور بیدغدغه مردان و فرزندانشان در میدانهای نبرد و جنگ با دشمن فراهم کردند
تو مو میبینی و من پیچش مو
تو ابرو من اشارتهای ابرو
بیتردید اگر مردان، جوانان و پدران این سرزمین توانستند بجنگند و سد راه تهاجم و پیشرویهای دشمن و جلوگیری از فتح شهرها و آبادیها شوند که نمونه بارز آن مقاومت 35 روزه در خرمشهر است به واسطه همت و حماسه شگفت زنان و توان و مقاومت و ایثار آنان در پشت جبهه است. اما اینکه آیا کسی میداند یک مادر شهید که فرزند یا فرزندانش راتقدیم انقلاب کرده چگونه بر این مصیبت جانکاه صبر پیشه کرده است؟
آیا کسانی که به سهمیه فرزندان جانباز، شهدا و آزادگان معترضند حتی برای دقایقی سختی و مصیبت جانکاه فقدان پدر، برادر و همسر را لمس کردهاند؟ آیا دخترانی که در بهترین شرایط ایدهآل رفاهی و عالیترین امکانات زیستهاند معنی همسر جانباز بودن را درک میکنند؟ آیا به راستی جنگ برای همسران، مادران، دختران و فرزندان و خانوادههای 7000 جاوید الاثر، هزاران جانباز شیمیایی، هزاران جانباز قطع نخاع، اعصاب و روان و نقص عضو پایان یافته است؟ و آیا همه امکانات و خدمات متصور که البته در ارائه آن هم حرفهاست میتواند جزئی از این مصایب را که تنها به واسطه قربهالیالله بودنش و در مسیر ولایت قرار داشتن قابل تحمل است جبران کند؟ در عرصه اهدای خون و جان نیز در دوران دفاع مقدس بیش از 6428 نفر از زنان، دختران و بانوان ما به شهادت رسیدند که خود شرح مبسوط دیگری میطلبد؛ بانوانی که اسیر شدند، شیرزنانی که در حماسه مقاومت 35 روزه خرمشهر جنگیدند، شهیده ناهید فاتحی کرجو، فرنگیس حیدرپور بانوی دلاور گیلان غربی که با تبر به جان سربازان سراپا مسلح عراقی افتاد، شهیده سهام خیام و دهها و صدها نمونه دیگر خود حکایت از این حضور حماسی دارد.
در پایان گزیدهای از سخنان رهبر معظم انقلاب را در این باره مرور میکنیم که آغازیست بر یک پایان
«من در سوسنگرد یک زن مسلمان شجاع را دیدم که مردم سوسنگرد میگفتند او در هنگام حضور نیروهای متجاوز دراین شهر با چوبدستی خود چند متجاوز را به خاک انداخته و نابود کردهاست. در سرتاسر این استان ممتحن و مجرب مردان و زنان و خانوادهها، شهریها و روستاییها و عشایر عرب و لر و بختیاری و مردم فارس که در این استان هستند، همه و همه در کنار یکدیگر و دست در دست هم در مقابل متجاوزان ایستادند.
یا در جای دیگری میفرمایند: اگر خانوادههای شهدا ـ مادران و همسران ـ صبر نمیکردند جنگ دچار مشکلات بسیار بزرگی میشد و در آن مقطع نقش زنان بسیار برجسته بود.