سولقان روضهای بود زباغ بهشت
نوشتار حاضر در نظر دارد تا روستای سولقان را درگذر تاریخ موردبحث و بررسی قرار دهد. موضوع مقاله بحث مستوفایی را میطلبد که از حوصله ووقت اندک این جمع گرانمایه خارج است، فلذا بهقدر وسع و بهاندازه زمان محدود، سولقان را بهعنوان یکی از روستاهای کهن تهران از زوایای مختلف موردبحث و بررسی و تأمل قرار میدهیم، امید است که مقبول افتد و در نظر آید.
دهستان سولقان
در فرهنگ آبادیهای کشور از سه سولقان یکی در بندرعباس، یکی در تفرش و یکی هم در تهران نامبرده شده است و البته چهار مین سولقان هم تالابی است که در چهارمحال و بختیاری واقع شده است.
سولقان تابع بخش کن و متشکل از 16 پارچه آبادی شامل: سنگان، کشار بالا و پایین، رندان، طالون، وردیج، واریش و برخی روستاهای کوچک دیگر است(1).
1)فرهنگ آبادیهاو مکانهای مذهبی کشور صفحه 324
وجهتسمیه سولقان:
در خصوص اینکه چرا سولقان را سولقان مینامیم دو روایت مهم از دو استاد بزرگ و گرانمایه نقل مینمایم:
مرحوم دکتر حسین کریمیان مورخ و محقق بزرگ و مؤلف اثر گرانسنگ قصران یا کوهسران در پی سالها تحقیق و پژوهش در این کتاب مینویسد: الف و نون در آخر کلمه سولقان پسوند مکان و نسبت است و باقی کلمه «سلوق» است و حرف قاف آخر آن بر قاعده تعریب کاف و اصل کلمه سلوک بوده است و سلوکان نام فارسی کلمه است، یعنی منسوب به سلوک و سلوکیه
ایشان در ادامه نوشته :براساس روایتهای تاریخی سلوکوس نیکاترا از جانشینان اسکندر، آبادی ای در یکفرسخی شمال شهر تهران بساخت و معسکر (لشکرگاه) خویش قرارداد که بعدها مثل سایر آبادیهای دیگر وی به نام خودش یعنی سلوکان منسوب گشته بر اساس این نظر می توان گفت سولقان یادگاری از سه قرن پیش از میلاد مسیح (ع) است(2)
2)- قصران ص 148 جلد اول
اما استاد گرانقدر دکتر منوچهر ستوده که بیش از 60 جلد کتاب در خصوص تاریخ، فرهنگ و جغرافیای تاریخی، فرهنگی اجتماعی و مذهبی ایران به یادگار گذاشته است و در سال 1324ه ش از سولقان و آثار تاریخی آن بازدید و کتیبههای تاریخی وباستانی را قرائت و به ثبت رسانده است مینویسد:
نام این آبادی یادآور نام خاندانی به نام «سوله» یا «سولگ» هست و شکل قدیمتر سولگ با گاف است
و کلمه سولقان از دو جزء سولگ+ ان مثل گیلان و دیلمان تشکیلشده و به معنی نشیمنگاه این خاندان یعنی سوله است.
اما در کتابهای تاریخی و در قدیمیترین شکل واژه «سولقان» در کتاب سیرت جلالالدین مینکبرنی تالیف قرن هفتم به شکل" سلوقان" به ثبت رسیده است. این کتاب شرححال سلطان جلالالدین خوارزمشاه است که در قرن هفتم هجری تألیف شده است و در جنگوگریز به قلعه «سلوقان » که لشکرگاه او بود واردشده است.
قدیمیترین سند تاریخی روستا هم تاریخ صندوق
مزارسیداحمد بن ابی القاسم الحسنی هروی است که مربوط به سال766 هجری قمری میباشد که البته متأسفانه امروزه از آن صندوق خبری نیست. این بقعه متعلق به یکی از بزرگان و علمای قرن هشتم است.
اما در منابع تاریخی کهن ترمثل معجم البلدان یاقوت حموی که پیرامون فرهنگنامه جغرافیایی و در سال 615 تألیف آن آغازشده است از کن با تشدید نون؛ بهعنوان یکی از قرای قصران نامبرده شده است. 3
3)-معجم البلدان، ج 4 ص 312
در کتاب «منتطله الطالبیه" تألیف قرن پنجم هجری نیز که یکی از منابع مهم ودست اول پیرامون انساب وشرححال مهاجران آل ابوطالب (ع )و سادات و امامزادگان به مناطق مختلف است از فرزاد یا همین فرحزاد خودمان بهعنوان یکی از نواحی ری نام برده و اسامی برخی از امام زدگان واردشده از اولاد امام حسن مجتبی(ع) را به این روستا شرح داده است.4
4)-منتقله الطالبیه ص 317 چاپ آستان قدس
در بررسی بیشتر این موضوع باید گفت یکی از دلایل عدم ذکر نام سولقان در منابع و اعلام تاریخی و جغرافیایی کهن در ماقبل سده هفتم ؛ نبود و عدم حضور دانشمندان، چهرههای علمی و اهل فضل و ادب در این منطقه است و یا بدلیل عدم وقوع حوادث تاریخی مهم در این منطقه است که وجود ارتفاعات بلند، منطقه امن ودور از دسترسی را ایجاد کرده است .
در همین زمینه وقتی درباره تهران بزرگ و پایتخت امروز که زمانی دیهی کوچک از قصران ری بوده است تحقیق میکنیم
نخستین بار نام تهران را در ترجمه احوال وزندگی «محمد بن حماد ابوعبدالله حافظ تهرانی رازی» می بینیم که از رجال به نام قرن سوم هجری بوده و در مصر، شام و عراق حدیث میگفت. لذا به همین واسطه شرححال او در منابع تاریخی و انساب ذکرشده است. اما آیا دیرینگی تهران همین مقدار است؟؟
پس آثار تاریخی وزیر خاکی های باستانی کشف شده از هزاران سال پیش در تهران را باید در کجای این معادله قرار داد ؟
در تکمیل این استنتاج باید بیفزایم وقتی ما احوال وآثار عارف نامدار حضرت سید محمد نوربخش خراسانی را هم بر رسی می کنیم از سال 850 ه ق که ایشان وارد سولقان میشوند و موطن میگزینند و در سال 869 در این منطقه رحلت میکنند نام سولقان مکرر در منابع تاریخی کتب شرح رجال ومنابع جغرافیایی ذکرشده است وحضور این شخصیت بهانه ای شده برای پرداختن به سولقان در منابع مختلف .
زبان و لهجه مؤیدی بر پیشینه تاریخی:
یکی دیگر از راههای بررسی دیرینگی واصالت تاریخی زبان و گویش و لغات واژگان رایج است.
بررسی استاد کریمان دراینباره نشان میدهد زبان مردم ساکن در روستاهای قصران خارج مثل سولقان به زبان رازی باستانی نزدیکتر است درواقع زبان عمومی مردم لهجهای از زبان باستانی پهلوی رازی است که زبان طبری یا مازندرانی که از ریشه زبانهای دیرین ایرانی است و عربی اندکی و ترکی هم بدان آمیخته و از زبان دری نیز در قرون اسلامی تأثیریافته است و ما هرچه از ری به مازندران نزدیکتر میشویم بر میزان لهجه مازندرانی افزوده میشود چنانکه در میگون، شهرستانک، و دربند سر لهجه مازندرانی غلبه دارد. استاد عباس اقبال آشتیانی هم در باره گویش تهرانی باستان که خود از آبادیهای قصران بوده است مینویسد: لهجه طهرانی که قبل از خراب شدن و از رونق افتادن شهرری به آن زبان رازی میگفتند از لهجات زبان پهلوی یعنی شعبهای از زبان فارسی است که در قسمت شمال و شمال غربی و مغرب و جنوب ایران رواج داشته و لهجات مازندرانی، گیلکی، تاتی،لری و کردی و شیرازی و... از بقایای همان زبانند.
لهجه تهرانی قدیم صورت دگرگونشده همان زبان مردمی ری است که پس از خرابی شهر باستانی ری راه تهران را در پیش گرفتند و در آنجا مقیم شدند
این زبان تا پیش از پایتخت شدن تهران و عهد قاجار رواج داشت و بهتقریب عین زبان ساکنان فعلی قصران خارج مانند دولاب، کن و سولقان و آبادیهای دیگر بوده است.
بدنیست شاهد مثالی هم از صورت کهن این لهجه بیاوریم:
ملاسحری تهرانی شاعری است که به زبان فعلی سولقانی اشعاری نمکین دارد سروده است :
اگه عاشق نیم، آهم چه چیه؟
اگه هم، کوش و کلاهم، چه چیه؟
می کشی خنجر و مهلی و مشی!
نمیدانی که گناهم چه چیه؟
یا
گل دیمم، تا که به ملا(مکتب) نمیشو
سوته جانم به تماشا نمیشو
مده پیغام که اینها قصه اس
تاترا نینه، دلم وا نمیشو
زفل را واکه، اگر دل می بری
مغر(مرغ) تا شو نوینه (نینه) جانمیشو
این اشعار البته برای بیش از 400 سال پیش است
هم اکنون صدها واژه از زبان پهلوی و واژگان اصیل فارسی در لهجه سولقانی و گفتار روزمره مردم رایج است که البته خود این مبحث نیز تحقیق و پژوهش مفصلی را می طلبد.
مذهب و وضعیت مذهبی
بررسی وضعیت مذهبی و دینی این منطقه نیر نشان دهنده هویت و اصالت و باورهای عمیق دینی است.
با ظهور اسلام و پذیرش این دین در پهنه سرزمینی ایران عزیز ، مناطق شمالی ایران بدلیل امنیت و وجود دیواره بلند البرز و حصن حصینی که این ارتفاعات ایجاد کرده بود واستقبال ومهمان نوازی مردم واز سویی ظلم وجور وستم وددمنشی بنی امیه وبنی عباس این مناطق را مرکز ومحل رفت وآمد وپناهگاه امن سادات وذریه های آل رسول قرار داد وتشکیل حکومت علویان در طبرستان خود موجب حضور بیشتر منسوبین اهل بیت در این مناطق شد.
علویان در آغاز قرن سوم هجری در ایران مرکزی ومخصوصا ری پایگاه مذهبی داشته اند واین وضعیت تا پایان قرن ششم هجری به اوج خود می رسد وعلاوه بر تمرکز شهری روستاهای اطراف ری در اختیار علویان بوده است .درکتاب منتقله الطالبیه از ورود بر خی سادات به فرزاد یا همان فرح زاد نام برده شده است . شخصیتی مثل امامزاده سید شرف الدین داود علیه السلام که اجداد شان به دوازده واسطه به حضرت امام حسن مجتبی (ع) می رسد واحداد شان هم بر اساس شیاع محلی در این منطقه مدفونند ازجمله ساداتی هستند که در فواصل قرون چهارم وپنجم به این مناطق مهاجرت کرده اند. البته بیش از 10 امامزاده دربخش کن مدفونند. نسب عارف نامدار سید محمد نوربخش قاینی خراسانی هم که به 17 واسطه بر اساس منابع موثق به امام زین العابدین (ع) می رسد واز ناحیه مادری هم به حضرت امام موسی کاظم (ع) می رسد. این عارف نامدار وصاحب تالیف در سولقان مدفونند.
وضعیت کشاورزی وباغداری
شغل رایج وآبا واجدادی مردم روستا باغداری ودر سده گذشته دامداری وزراعت بوده است که زراعت دیم و دامداری بدلیل عدم حمایت بتدریج منسوخ شده است .بیش از 1000 هکتار از باغهای سولقان وحومه به میوه های خوش طعم وخوشگوار گیلاس ،آلبالو ،هلو ،خرمالو ،گردو ،شاتوت ،ازگیل وسیب وگلابی در مقیاس کمتر اختصاص دارد . میوه های این منطقه به لحاظ طعم ومزه وپرآبی ورنگ وبو زبانزد عام وخاص است .
به گونه ای که امین احمد رازی مورخ وتذکره نویس اوایل سده 11 هجری در کتاب هفت اقلیم در اظهار نظری عجیب در باره میوه های کن وسولقان در ذیل توصیف طهران نوشته است: " وهمچنین کوهستانیست در دو فرسنگی مشهور به کند وسلقان که آن نیز از بسیاری آب روان وکثرت درختان ومیوهای الوان غیرت بوستان جنان تواند بود واز فواکهش امرود و شفتالو نوعی خوب می شود که همه کس را آرزوی آن می بود که چون زبان همیشه در دهان داشته باشد واز این قبیل خصوصیات بسیار دارد "
5) هفت اقلیم جلد سوم ص7
شاتوت میر توتها:
شه توت که تا آمده از روضه رضوان
چون دیده عاشق، همه خونابه چکان است
در ارشاد الزراعه ذکرشده:
شاهتوت دارای طبع سرد و خشک است و صفرا را دفع میکند مصلح آن شیرینی است.
دردو منبعی که از کشاورزی سنتی ایران مطالعه شد به این درخت و نحوه کاشت پیوند زدن و فواید آن اشارهشده است.
مربا، شربت، کیک و بستنی از مشتقات شاتوت است نکته مهمی که باید یادآور شد این است که خوشطعمی و خوشخوراکی از ویژگیهای برجسته میوه شاهتوت سولقان است
میوهای که مختص هر منطقه است براساس تجربیات علمی دانشمندان اسلامی فنون کشاورزی در مناطق دیگر اگر عمل آید آن مزه و طعم و لذت را نخواهد داشت، چراکه متناسب آبوهوا، خاک، گرمی و سردی هر منطقه نوع میوه پرورش مییابد و هر میوهای متناسب با شرایط محیطی هر منطقه خاصیت آن سرزمین را میگیرد.
در کشاورزی کهن ایرانزمین، در خصوص پیوند این درخت تأکید شده است که با درختانی که عمر زیاد دارند پیوند زده شود که از قدیم در سولقان شاهتوت را روی درخت توت پیوند میزنند اما شاتوت را با درخت چنار که عمر طولانی دارد هم میشود پیوند زد.
6 ) آثار احیا خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی ص38
ازآنجاکه سولقان مرکز تولید گردو هم هست یک جمله کوتاه دراینباره یادآور شوم چند سالی است که برخی از گردوی اسرائیلی و خوش بهری و پرباری آن سخن میگویند یا گردوی خوشهای این در صورتی است که اینگونه، رشد حداقلی دارد و کوتاه میماند .اما در کشاورزی سنتی ایران که براساس تجربیات علمی استنتاجات منطقی بوده است روش خاصی برای پرباری گردو و تولید نژاد اصیل وجود داشته است که بسیار ساده و کمهزینه است ضمن آنکه درختی که به عمل میآید پرقوت و به رشد حداکثری می رسدچون این درخت از تخم روید، تأکید شده است که تخم مرغوب و اصیل تهیه و آن را بکارند. درخت گردو درصورتیکه جابجا شود دیر حاصل است برای رشد سریع و خوشهای شدن روشی که در کشاورزی کهن ایران آمده این است که گردوی مرغوب و سفید تهیه و در گودالی ده دوازده تای آن را رویهم بچینند چنانکه اگر در زیر پنج بنهند بر بالای آن چهار گردو بری بالای آن سه گردو و انتها یکی تا شکل خوشه داشته باشد و خاک ریخته، کوزه شکستهای بر سران نهاده تا چون بیرون آید همه از دهانه کوزه باشد این جوانه ها در هم پیوندند و یکی شوند و حاصل آن درخت گردوی خوشهای پربار و پربهره است.
7 ) آثار احیا خواجه رشیدالدین فضلالله همدانی ص38
گفتنی است در تهیه این مقاله به بیش از 30 کتاب ومنبع مراجعه شده است .در پایان شایسته و بایسته میدانم از توجه و حسن عنایت دهیار محترم سولقان جناب آقای ابراهیم عسگری در تهیه این مقاله سپاسگزاری مینمایم.
# علی شیرین کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی09122083091
بسیار عالی جناب شیرین، از زحمات شما ممنونم بابت تهیه این مقاله.
سلام از اینکه برای شناخت محله زندگی خویش وقت گذاشتید واین مقاله را خواندید ،سپاسگزارم .
امروز از این که تبار و ریشه من از سولقان است بیش از پیش احساس افتخار میکنم واز این دیار غربت و سرد دستهای گرمت را میفشارم. غلامرضا بیده از محله قاضی.
سلامت باشین
خیلی کامل و عالی بود
سپاسگزار لطف شما
جناب شیرین سلام مطالب بسیار مفید وارزشمند
شناخت خودم از محله ای که در آن زندگی میکنم بیشتر شد وافتخار میکنم به سولقونی بودنم
پاینده باشی جوان